کد خبر:813
گزارش اختصاصی | شهید طیب حاجرضایی، نماد بازگشت مردانه به مسیر حق
یازدهم آبانماه یادآور شهادت شهید طیب حاجرضایی، یکی از چهرههای برجسته و تاثیرگذار قیام ۱۵ خرداد است؛ مردی که روزگاری در هیاهوی تهران قدیم به پهلوانی و جوانمردی شناخته میشد، اما در میانه طوفان انقلاب اسلامی مسیر تازهای برگزید. طیب، با ایمان و ایستادگی، در برابر رژیم پهلوی ایستاد و سرانجام در بامداد یازدهم آبان ۱۳۴۲، در میدان تیر تهران، به جرم حمایت از امام خمینی تیرباران شد.
به گزارش ایثارنیوز، طیب حاجرضایی، از شناختهشدهترین چهرههای تهران دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، مردی بود که نامش با پهلوانی، لوطیگری و غیرت ایرانی گره خورد. او در سال ۱۲۸۰ شمسی در محله صابونپزخانه تهران متولد شد؛ خانوادهای معمولی و مذهبی داشت و از نوجوانی در بازار و میدان بارفروشان به کار پرداخت. در همان سالها، روحیهی جوانمردانه و رفتار مردمی او باعث شد که خیلی زود میان بازاریان، کسبه و مردم جنوب شهر به احترام یاد شود.

سالها بعد، طیب از چهرههای تأثیرگذار محلات جنوبی تهران شد؛ پهلوانی که هرچند در جوانی گاه درگیر نزاعهای محلی بود، اما در باطن انسانی با روحیهی مذهبی و دستگیر از مردم فقیر به شمار میرفت. در دورهای که تهران پر از نامهای لوطی و جاهل بود، طیب به واسطهی منش و کرم خاص خود میان مردم شهر به "پهلوان طیب" معروف شد.
در دهه سی خورشیدی، با قدرت گرفتن حکومت محمدرضا پهلوی و رشد اختناق سیاسی، بسیاری از چهرههای مردمی به حاشیه رانده شدند. اما طیب همچنان در قلب بازار تهران و در میان مردم جایگاه خود را حفظ کرد. او هر سال در عزاداریهای محرم نقشی ویژه داشت و دستههای عزاداری را با شور خاصی سامان میداد. صدای "یا حسین" او در میدان بارفروشان و خیابان مولوی طنینانداز میشد. همین عشق به اهلبیت بود که بعدها مسیر زندگی او را دگرگون کرد.

با آغاز نهضت امام خمینی در اوایل دهه ۴۰ و اعتراضات مردمی علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، طیب حاجرضایی از نخستین چهرههای مردمی بود که به حمایت از روحانیت برخاست. قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران و در زندگی طیب بود. در آن روزها، هزاران نفر از مردم تهران به خیابانها آمدند و شعار "یا مرگ یا خمینی" سر دادند. حکومت، برای خاموش کردن اعتراضات، به سرکوب گسترده و دستگیری رهبران مذهبی و فعالان اجتماعی روی آورد. در میان بازداشتشدگان، نام طیب حاجرضایی نیز دیده میشد.
رژیم پهلوی که از نفوذ مردمی طیب بیم داشت، تلاش کرد او را متهم به تحریک مردم به دستور روحانیت کند. اما طیب، در دادگاه نظامی، مردانه ایستاد و اعلام کرد: «من برای دینم و برای امامم این کار را کردم. هیچکس مرا تحریک نکرده است.» این جمله تاریخی، سرنوشت او را رقم زد. طیب با ایمان راسخ و بیاعتنایی به تهدیدها، مسیر شهادت را پذیرفت.

در جریان بازجوییها، رژیم سعی کرد از او اعترافی علیه امام خمینی بگیرد تا نهضت اسلامی را تضعیف کند. اما طیب، همانگونه که در میدان زندگی پهلوان بود، در میدان ایمان نیز مردانه ایستاد و سکوت نکرد. او به همپروندهای خود، حاج اسماعیل رضایی، گفت: «ما باختیم، اما روسفید ماندیم. امام تنهاست، اما ما بیغیرت نیستیم که پشتش را خالی کنیم.» این روحیه، طیب را از یک لوطی جنوبشهری به نماد ایمان و بازگشت تبدیل کرد.
سرانجام، حکم تیرباران طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی در سحرگاه یازدهم آبانماه ۱۳۴۲ در پادگان عشرتآباد تهران اجرا شد. صبح همان روز، صدای گلولههایی که دو مرد از دل مردم را خاموش کرد، طنین انداخت، اما صدای ایمان و ایستادگی آنان در تاریخ ماندگار شد. مردم تهران، با شنیدن خبر شهادت او، در سکوت و اشک یادش را گرامی داشتند. بسیاری از بازاریان به احترام او مغازههای خود را بستند و در خفا برایش مجلس فاتحه گرفتند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، نام طیب حاجرضایی دوباره بر سر زبانها افتاد. او دیگر تنها یک لوطی محبوب جنوب شهر نبود؛ بلکه شهیدی معرفی شد که در دفاع از حقیقت ایستاد و در راه امام و ایمان جان داد. امروز مزار او در بهشتزهرا (س) تهران، قطعه ۲۴، محل زیارت مردم است. بر سنگ مزارش نوشته شده است: «ایمان، مردانگی، غیرت؛ طیب حاجرضایی.»





